مدتی است که بحث شکنجه رسمی و اعلام شده در آمریکا شدت گرفته و داغ شده است. میگویم شکنجه رسمی و اعلام شده، چرا که یک رکن فعالیت تمامی سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی این جوامع دمکراسی بر شکنجه استوار است. دیک چینی، معاون سابق ریاست جمهوری آمریکا، هر روز مشغول مصاحبه و دفاع از شکنجه و تجسس در زندگی خصوصی مردم و دفاع از محدود کردن آزادیهای مدنی و فردی است. جناح راست و افراطی هیات حاکمه آمریکا القاب "پاکیزه ای" برای این روش دیرینه و ضد انسانی تعرض و نابودی حرمت انسان و کسب اطلاعاتش اختراع کرده است: "روشهای توسعه یافته بازجویی" نام دیگری برای شکنجه در میان این سیاستمداران اطو زده است. بحثها در رسانه ها متنوع و در عین حال تهوع آور است. میپرسند، آیا شکنجه موثر نبوده است؟ آیا شکنجه باعث تقویت "امنیت" جامعه آمریکا نشده است؟ آیا نباید "تروریستها" را شکنجه کرد؟ هر پاسخ مثبتی به معنای توجیه ادامه رسمی و آشکار شکنجه در این سیستم است .
دیدنی تر این است که برای کنار گذاشتن شکنجه به مسئولان امنیتی و اطلاعاتی خود این سیستم متوسل میشوند. برخی از کارشناسان امنیتی و جاسوسی آمریکا مخالفت خود با شکنجه را بر این مبنا قرار داده اند که گویا: "اطلاعات بدست آمده در زیر شکنجه قابل اعتماد نیست"، "افراد در زیر شکنجه آنچیزی را میگویند که بازجویان میخواهند". و بعضا نتیجه میگیرند که شکنجه به این دلایل باید کنار گذاشته شود. بسیاری از "لیبرالهای" این سیستم هم با این منطق به "نقد" شکنجه میپردازند. مدافع شکنجه وقیح و جنایتکار است. "مخالف اش" در این چهارچوب بی شرم و بی احساس. و باید با ذره بین بگردی که کسی را در این جنجالهای تلویزیونی پیدا کنی که ذره ای شرافت و آزادیخواهی و انسانیت را نمایندگی کند. قاطعانه و همه جانبه، بدون قید و شرط، در نقد شکنجه و هر نوع اذیت و آزار بازداشت شدگان و حقوق متهم دفاع کند .
واقعا مشمئز کننده است. در قرن بیست و یکم نمایندگان دمکراسی در آمریکا، عاملین شکنجه و سرکوب بحث ارزش مصرف "شکنجه" را به جلو آورده اند. جناحی رسما از شکنجه دفاع میکند. جناح مخالف و "چپ اش" مبنای مخالفتش را بر عدم قابل اعتماد بودن اطلاعات بدست آمده از متهم در زیر شکنجه استوار کرده است. اوباما هم علیرغم مخالفت ظاهری با شکنجه در مقابل هر گونه محاکمه و بررسی قضایی پرونده آمرین و عاملین شکنجه قاطعانه ایستاده است. واقعا دریغ از یک جو انسانیت و اصولیت در دفاع از حقوق مدنی و شهروندی و حقوق متهمین .
در طرف دیگر، شکنجه و سرکوب وحشیانه و ضد انسانی یک رکن همیشگی سیاست و یک پایه حکومت، در رژیم اسلامی است. اسلام بر پایه ترور و اعدام و سرکوب گسترده حاکمیت میکند. دو روز بدون سرکوب قادر به بقاء نخواهند بود. این رژیم صد هزار اعدام است. شکنجه و روشهای بازجویی را به عرش اعلی و خدایی آن رسانده است. قفس و تابوت اسلامی و شلاق و دستبند قپانی و هزار روش دیگر را تاریخ در پرونده این اوباش اسلامی ثبت کرده است .
اما این روزها بحث شکنجه در جامعه ایران اسلام زده داغ نیست. در ایران گاهی همه چیز وارونه است. رژیم اسلامی دستگیر میکند. شکنجه میکند. انسانها را به حد مرگ شکنجه میکند تا اطلاعاتشان را تخلیه کند، در مقابل با جریانات و کودنان سیاسی ای مواجه هستیم که مبنای نقدشان "اطلاعات" بدست آمده در زیر شکنجه است. بجای تعرض به شکنجه گر، قربانی و فرد شکنجه شده را مورد تعرض سیاسی قرار میدهند که چرا وادار به اعتراف و بیان اطلاعاتی در زیر شکنجه شده است. و این تهدید را بالای سر این قربانیان قرار میدهند. یک نمونه چنین سیاست ضد انسانی را در برخی از نوشته های به اصطلاح افشاگرانه در پیرامون جریان دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب میتوان دید. بجای نقد متمدنانه سیاسی نقطه نظرات شاهد "گروگان" گیری اخلاقی و قرار دادن این اتهامات در بالای سر این فعالین هستیم .
من در عین حال که طرفدار قهرمان سازی پوچ از زندانی سیاسی ای نیستم در عین حال نیز مخالف سر سخت هرگونه اعمال فشار اخلاقی و سیاسی بخاطر عدم تحمل شکنجه در زندان و استفاده از شرایط زندان بمنظور خرد کردن حرمت و شخصیت افراد و یا "نقد" سیاسی آنها هستم. حرمت و شخصیت انسان محترم و عزیز است. ما فعالین کمونیست و آزادیخواه هیچ تعهدی از پیش نسپرده ایم که گوشت و پوستمان درد ناشی از شکنجه و ضرب و شتم را منعکس نکند. کمونیست بودن به معنای عدم کار کرد سیستم عصبی انسان در زیر شکنجه نیست. آن کودنان سیاسی که به جای تعرض به رژیم شکنجه گر به فرد شکنجه شده بخاطر عدم مقاومت و یا "اعتراف" حمله میکنند را باید وسیعا افشاء و ایزوله کرد. دفاع از حرمت انسانی تمام افرادی که تحت شکنجه قرار گرفته اند، مستقل از درجه ایستادگی شان، یک وظیفه حیاتی ما کمونیستهای کارگری است. یک روش موثر در خنثی کردن اهرمی که رژیم اسلامی و برخی کودنان سیاسی در مقابله با فردی که تحت شکنجه ناچار به اقرار و دادن اطلاعات شده است، اعلام علنی شرایط زندان، اعلام شکنجه ها، نقد همه جانبه این رژیم اسلامی و تلاش برای خنثی کردن و طرد ابزار شکنجه و اقرار گرفتنها توسط افراد شکنجه شده است .
انسانهایی که انواع شکنجه و اذیت و آزار را تحمل میکنند مسلما در زمره قهرمانان مقاومت در مقابل شکنجه اسلامی هستند، اما آنها که نتوانستند مقاومت کنند، هیچ جرمی مرتکب نشده اند، عزیزان و همرزمان ما هستند . *